«الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ طَيِّبِينَ، يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»
آنهايي كه وقتي ملائكه ميخواهند قبض روحشان كنند داراي روحي پاك از هر گونه گناه هستند، ملائکه به آنها ميگويند: سلام و امنيت بر شما باد، وارد بهشت شويد به جهت آنچه در طول زندگي انجام داديد.
و بر عكسِ مؤمنين؛ آنهايي كه فرصتهاي دنيايي را سوزاندهاند و هيچ جهت الهي به جان خود ندادهاند، در هنگام قبض روح مورد ضرب و شتم ملائكه هستند. قرآن در اين رابطه ميفرمايد:
«وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلآئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ* ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ».
اي پيامبر اگر بيني سختي حال كافران را هنگامي كه فرشتگان جان آنها را ميگيرند، به صورت و پشت آنان ميزنند و به آنها ميگويند: عذاب سوزنده را بچشيد، اين عقوبت به جهت اعمال زشتي است كه بهدست خود پيشاپيش فرستادهايد و خداوند به كسي ظلم نميكند.
ملاحظه ميكنيد كه اولاً اين زدن، يكنوع زدن خاص است كه از طريق ملائكه مجرد بر نفسِ مجردِ متوفي وارد ميشود. ثانياً: هم ملائكهاو را از پشت ميزنند و از دنيا بيرونش ميكنند، چرا كه حق دنيا را أداء نكرده است، و هم ملائكهاز جلو با او روبهرو ميشوند، او را ميزنند كه چرا كاري در شأن برزخ و قيامت انجام ندادهاي. ثالثاً: اينقدر اين عذاب سخت است كه ممكن است كسي بگويد اين اندازه عذاب، حقِ اين شخص نيست و لذا خداوند براي دفع اين توهّم در آخر آيه ميفرمايد: خداوند به كسي ظلم نميكند بلكه اين نتيجه كار خود اوست. فرشته مرگ براي بعضي بسيار زيباست و براي بعضي بسيار زشت و اين تفاوت برخورد، ريشه در تعلقات و گناهان افراد دارد. اين است كه مولوي در همين رابطه ميگويد:
مرگهركسايپسر همرنگ اوست پيشدشمن، دشمنوبادوست،دوست
پيش تُرك آيينه را خوشرنگي است پيش زنگي آينـه هـم، زنگي اســت
آنكه ميترسـي زمرگ انـدر فـرار همزخودترسـاني ايجان، هوشدار
رويزشـتتوسـت، نهرخسارمرگ جانتوهمچـوندرخت ومرگ، برگ
در روايت داريم كه:
«چون فرشته مرگ جانِ افراد معاند را به سختترين شكل ميگيرد، آنگاه به او ميگويد: اينك سرت را بالا بياور و نگاه كن، در اين موقع او حضرت رسول اكرم و اميرالمؤمنين و ساير ائمه را بر تختهايي در مقابل عرش الهي ميبيند، بهشتهاي الهي را مينگرد كه درهاي آنها گشوده است، كاخها و درجات و منزلتهايي را كه در فكر و آرزوي احدي نگنجد، در اين حال فرشته مرگ ميگويد:اگر تو با اولياء خدا دوست بودي، روحت به سوي آنان عروج ميكرد و جايگاهت در آن بهشت بود. پس از آن، فرشته مرگ پرده دوزخ را كنار ميزند و او در دوزخ، انواع بلاها و عذاب و بدبختيها را ملاحظه ميكند و به او گفته ميشود: اينجا منزل و مأواي تو است ... بدينگونه مرگ او در نهايت حسرت و سختي صورت ميگيرد.»
ملاحظه ميكنيد كه در هنگام مرگ مقام حقيقي خود را ميبيند و با مقام فعلياش مقايسه ميكند و اين خود براي او يك نوع عذاب است.
از طرف ديگر عنايت داشته باشيد که چون فرشتة مرگ خواست روح انسان محتضر را قبض کند، اگر قبض و جذب به سوي عالم قيامت براي فرد محتضر شيرين و گوارا بود، صورت آن قبض چون گُلِ خوشبويي جلوه ميکند و روح او را از آن طريق به عالم برزخ منتقل مينمايد. ولي اگر قبض و جذب براي روح محتضر به سوي عالم برزخ و قيامت ناخوشآيند بود و به جهت تعلقاتي که به دنيا دارد اين انتقال را نخواهد، صورت آن قبض و جذب، صورت چنگالي خواهد داشت که با فشار و سختي او را منتقل ميکند. و زيبايي جذبه و سختي قبض، هر دو به درجة شوق و يا کراهت انسان نسبت به انتقال به آن دنيا بستگي دارد.
نظام «إنّا للهِ وَ إنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»
نظام هستي طوري است كه مخلوقات به طور عام و انسان به طور خاص، همچنان كه از خدا خلق شده، باز به سوي او برميگردد. همچنانكه قرآن ميفرمايد: «كَما بَدَأَكُم تَعُودوُن» همانطور كه در اول بوديد، باز به همان عالَم و مقام برميگرديد.
پس در نظام عالَم، انسانها به جهت روح مجردشان هرگز زوال نميپذيرند، بلكه در مرحلهاي، روح در تن ظاهر ميشود و به صورت شخصيت خاص حادث ميگردد، البته اين شروع، که شروعي است به صورت شخصيتي خاص، از دورة جنيني آغاز ميگردد. پس از زندگي دنيايي روح يا حقيقت انسان، اين بدن خاص دنيايِ مادي را رها ميكند و در بدن برزخي و سپس در بدن قيامتيِ خود، ظاهر ميگردد. كه در واقع اين حالت، همان برگشت به نظام الهي است. منتها ابتدا كه در بدن دنيايي ظاهر شد، هيچگونه شخصيتي بهعنوان شخص خاص نداشت، ولي با زندگي در دنيا و همراه با بدن دنيايي به جهت داشتن قدرت انتخاب و به علت انتخابهايي كه انجام داد، براي خود يك شخصيت خاصي بهوجود آورد كه در آن دنيا از بقية افراد جدا خواهد بود و صورت بدن برزخي و قيامتي او نيز براساس همين انتخابهاي خاصي است كه در طول زندگي انجام داده است. و اين آمدن و برگشتن را ميگويند نظام «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُون».
جهت بيشتر روشنشدن معني نظام «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُون» به عملِ رؤيت نفس خود توجه فرماييد كه ابتدا شما اراده ميكنيد تا مثلاً اين گُلِ روبهروي خود را ببينيد. پس ارادة رؤيت، از نفس شما شروع شد، سپس چشم خود را به طرف گُل ماديِ بيرون از نفس خود انداختيد و حاصل آن رؤيت را بهسوي خود و در نفس خود، برديد. يعني ابتدا شما اراده رؤيت كرديد تا گل را ببينيد، بدون آنكه در آن رؤيت محتوايي باشد، سپس آن رؤيت را به عالَم ماده و بهسوي گُل انداختيد (مثل اينكه نفس شما در اين دنياي مادي آمد) سپس رؤيت شما پيش شما برگشت، منتها اكنون رؤيت شما داراي محتواي صورت گُلي است كه در بيرون وجود داشت (مثل اينكه به سوي خدا برميگرديد، منتها با شخصيت خاصي كه در اثر انتخابهاي خود ايجاد كردهايد). اين يك نمونه از نظام «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُون» است. البته متوجه هستيد كه آن گُلي كه اكنون در نزد نفس شما است نسبت به گُل مادي بيروني داراي صورتي است با درجه وجودي بالاتر، يعني در عين اين كه همان گُل بيروني است ولي جنس نفس شما است، نه جنس ماده. يعني جسم دارد، ولي جنس آن مساوي جنس گُل بيروني نيست، هرچند جسم آن، همان جسم گُل بيروني است.
پس ميتوان گفت باز گشت به سوي خدا با يك نحوه كمال همراه است تا هركس بتواند از شخصيتي كه براي خود ساخته است بهرهبرداري كند. قرآن ميفرمايد:
«اِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً وَعْدَاللهِ حَقّاً، اِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذينَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ بِالْقِسْطِ، وَالَّذينَ كَفَروُا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَميمٍ وَ عَذابٌ اَليمٌ بِما كانُوا يَكْفُروُنَ»
همه شما به سوي خدا برميگرديد كه اين وعدهاي است حق، خداوند خلق را بهوجود آورد و سپس به سوي او برميگردند، تا آنان كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند را بر اساس عدالت جزا دهد و براي كافران به جهت كفري كه ورزيدند آبي سوزان و عذابي دردناك است.
احساس عشق...
ما را در سایت احساس عشق دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yasin parsikala12357 بازدید : 351 تاريخ : شنبه 18 خرداد 1392 ساعت: 20:50